ای بهترین بهانه

دست هایم… به امید نوازش پلک هایت با من همراهند…! 


و پاهایم… نمی دانم مرا به کجا می برند… 

شب هنگام در جستجوی تو، 

دلم را میان ظلمت و سیاهی غیبت می کشانند…! 


بند بند وجودم به انتظارت نشسته است… 


کاش بیایی و مرا از این التهاب رهایی بخشی 

کاش بیایی … کاش بیایی ..

ای بهترین بهانه